از کتاب تمهیدات عین القضاة همدانی عارف قرن ششم هجری :
ای عزیز این حدیث را گوش دار که مصطفی علیه السلام گفت : «من عشق و عف ثم کتم فمات مات شهیدا»
هر که عاشق شود انگه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد . اندر این تمهید عالم عشق را خواهیم گسترانید . هر چند که می کوشم از عشق در گذرم ، عشق مرا شیفته و سرگردان می دارد و با اینهمه ، او غالب می شود و من مغلوب . با عشق کی توانم کوشید ؟
کارم اندر عشق مشکل می شود خان و مانم در سر دل می شود
هر زمان گویم که بگریزم ز عشق عشق پیش از من به منزل می شود
دریغا عشق فرض راه است همه کس را . دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود . دریغا از عشق چه توان گفت و از عشق چه نشان شاید داد و چه عبارت توان کرد . در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند . عشق اتش است هر جا که باشد جز او رخت دیگی ننهد هر جا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند.
در عشق کسی قدم نهد کش جان نیست با جان بودن به عشق در سامان نیست
درمانده عشق را از ان درمان نیست کانگشت به هر چه بر نهی عشق ان نیست
*AboutUs*>